تو هم بایگانی می شوی آقای کپی!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



عاشق بودن، مانند آنست که در آشوویتس باشی.

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آواز قو و آدرس mahilooseh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 57
تعداد آنلاین : 1

آمار مطالب

:: کل مطالب : 49
:: کل نظرات : 57

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com

دستنوشته ها، ترانه ها و داستانها

تو هم بایگانی می شوی آقای کپی!
شنبه 9 اسفند 1393 ساعت 7:26 | بازدید : 439 | نوشته ‌شده به دست وحید شعبانی | ( نظرات )

تو هم بایگانی می شوی آقای کپی!

 

آرامگاه پدر موسیقی فولک گیلان در محوطه ی بارگاه بی بی حوریه در بندرانزلی یک گور مثل همه ی گورهاست. احمد عاشورپور که در نظر بسیاری از علاقمندان به موسیقی گیلان هنوز هم بعد از گذشت شش سال از مرگش پرستیدنی است هرگز به هنر والای خود غره نشد و هرگز کسی را به عنوان مدیر برنامه های خود به کار نگرفت. همانگونه که فریدون پور رضا خود مدیر برنامه های تماما مردمی خود بود و برای یافتن یک آوا یا نوای محلی به دورترین روستاهای گیلان سفر می کرد، همانگونه که ناصر مسعودی بدون محافظ و گارد ویژه به استادیوم عضدی می آید تا بازی تیمهای رشتی را تماشا کند. البته شاید دلیل این سادگی و مردمی بودن این بوده که این آدمها از قبال هنر متعالی خود میلیونر نشدند. آنگونه که برخی از خوانندگان امروزی کنسرتهای « بیگانه با هنر » امروزی با فروش بلیطهای چهل - پنجاه هزار تومانی به خود اعتماد به نفس کاذب هنرمند بودن می دهند و در مقابل بین خود و مردم حصار می کشند که مبادا گردی از سادگی مردمشان روی تک کتهای موکارلو نشانشان بنشیند که زیر چهارصدهزار تومان نیستند.
ظاهر ناصر مسعودی نسبت به آنچه قدیمی ترها در ذهن دارند هیچ تغییری نکرده، جز آنکه برف ناگزیر زمستان پیری، سیمایش را سپیدتر کرده است. اما آقای خواننده ی جوان پسند برای اینکه بداند این دفعه با چه آرایش و بزکی روی صحنه برود باید با مدیر تبلیغاتی اش مشورت کند. زیر ابرویش را بردارد یا نه؟ این موضوعیست که آرایشگرش بهتر میتواند درباره اش تصمیم بگیرد. البته خوشپوش بودن و خوش سیما بودن بد نیست، آنچه بد است فاصله گرفتن از مردم است.
آیا این سوال قابل اغماضی است که بپرسیم اگر بنا بر در آکواریوم بودن هنرمند است پس چرا هنرمند تکرارناپذیری مثل شیون فومنی پیاده از رودبارتان به زرجوب می رفت؟
شاید این هنرمندنمایان امروزی هم آرزو داشته باشند در حد الویس پریسلی و خولیو ایلگلسیاس بریز و بپاش و جنگولک دور و برشان باشد. در این بحثی نیست. اصلا حق طبیعی آنهاست که به صلاح خود رفتار کنند. فقط یک غصه می ماند که تبدیل به عقده شده، و آن هم اینست که درخشانترین چهره های هنر ما گیلانی ها گوشه گیری می کنند و کسی هم نازشان را نمی خرد.
هادی حمیدی، خواننده ی طلایی تالشی با بیماری و مشکلات مالی دست در گریبان است، ناصر مسعودی به انزوا رفته، تیمور گورگین با رسانه ها قهر کرده، و جوانتری مثل آزادبخت ترجیح می دهد گاهی برای رستورانها آوازه خوانی کند.
برپا کردن کنسرت هم طرفداران خودش را دارد. حالا قیمت بلیط هر چه باشد. هر که خواننده ی امروزی کپی شده از روی دیگری می خواهد، برود و پنجاه هزار تومان پول بلیط بدهد. حتما دارد که می دهد. دارندگی و برازندگی! این وسط چیزی هم گیر چند واسطه می آید که در هیبت مدیر برنامه و مدیر اجرایی و « کنسرت برگزار کن » از مشهور کردن همین خواننده های کپی شده ارتزاق می کنند.
هر چه هست تا دو سه سال دیگر همین خواننده ی مودبی که این هفته در رشت اجرا دارد هم به بایگانی خواهد رفت و یک نفر « از خودش کپی کار تر » جای او را خواهد گرفت. هفته ی آینده بنرهای تبلیغاتی اش را پایین خواهند کشید و تصویر بزک شده ی دیگری را بالا خواهند برد. اما تا دنیا دنیاست صدای احمد عاشور پور در گوش مردمش طنین انداز باقی خواهد ماند، « تنها صدایی که می ماند »، عبارتی که بر سنگ گور ساده اش در بی بی حوریه حک شده است.

وحید شعبانی
23 مهر 1392
متشر شده در سایت خبری - تحلیلی خزرآنلاین




|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست